تو رفتی ردپایت بر دلم ماند
شکوه خنده هایت در دلم ماند
دلم را با سحر خوش کرده بودم
غروب ماجرایت در دلم ماند
شریک دردهایم بودی اما
غم بی انتهایت در دلم ماند
هزار و یک شبم چون باد بگذشت
طنین غصه هایت در دلم ماند
علی رغم سکوت ساده ی من
سفر کردی صدایت در دلم ماند
و حالا مثل یک رویای برفی
تو رفتی ردپایت در دلم ماند
نظرات شما عزیزان: